صالحین رستم‌آباد

پایگاه مقاومت بسیج محمد رسول الله رستم اباد

صالحین رستم‌آباد

پایگاه مقاومت بسیج محمد رسول الله رستم اباد

فلسفه حجاب و پوشش اسلامی

| سه شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۷:۴۹ ب.ظ

1- حجاب به چه معناست؟

کلمه حجاب هم به معنى پوشیدن است و هم به معنى پرده و حاجب. بیشتر استعمالش به معنى پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش مى‏ دهد که پرده وسیله پوشش است، و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت، هر پوششى حجاب نیست، آن پوششی حجاب نامیده مى‏شود که از طریق پشتِ پرده واقع شدن صورت گیرد. در قرآن کریم در داستان سلیمان، غروب خورشید را این طور توصیف مى‏کند: «حَتّى تَوَارَت بِالحِجَابِ» یعنى تا آنوقتى که خورشید در پشت پرده مخفى شد.

 استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتاً جدید است. در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها کلمه «ستر» که به معنى پوشش است، به کار رفته است. بهتر این بود که این کلمه عوض نمى‏شد و ما همیشه همان کلمه «پوشش» را به کار مى‏بردیم، زیرا چنانکه گفتیم معنى شایع لغت حجاب، پرده است و اگر در مورد پوشش به کار برده مى‏شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عده زیادى گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود. اما اینکه چطور شد در عصر اخیر به جاى اصطلاح رایج فقها یعنى ستر و پوشش، کلمه حجاب و پرده و پردگى شایع شده است، براى من مجهول است، و شاید از ناحیه اشتباه کردن حجاب اسلامى به حجاب هایى که در سایر ملل مرسوم بوده است، باشد.

2- آیا وظیفه پوشش که اسلام برای زنان مقرر کرده است، به معنای زندانی کردن و حبس زن است؟

 وظیفه پوشش که اسلام براى زنان مقرر کرده است بدین معنى نیست که از خانه بیرون نروند. زندانى کردن و حبس زن در اسلام مطرح نیست. پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه‏گرى و خودنمایى نپردازد. آیات مربوطه همین معنى را ذکر مى‏کند و فتواى فقها هم مؤید همین مطلب است. در آیات مربوطه لغت حجاب به کار نرفته است. آیه‏اى که در آن کلمه «حجاب» به کار رفته است، مربوط است به زنان پیغمبر اسلام.

 مى‏دانیم که در قرآن کریم درباره زنان پیغمبر دستورهاى خاصى وارد شده است. اسلام عنایت خاصى داشته است که زنان پیغمبر چه در زمان حیات آن حضرت و چه بعد از وفات ایشان، در خانه‏هاى خود بمانند، و در این جهت بیشتر منظورهاى اجتماعى و سیاسى در کار بوده است. اسلام مى‏خواسته است «امهات المؤمنین» که خواه ناخواه احترام زیادى در میان مسلمانان داشتند از احترام خود سوء استفاده نکنند، و احیاناً ابزار عناصر خودخواه و ماجراجو در مسائل سیاسى و اجتماعى واقع نشوند. در اصطلاح تاریخ و حدیث اسلامى هر جا نام «آیه حجاب» آمده، مقصود این آیه است که مربوط به زنان پیغمبر است که مى‏فرماید: «وِ اذَا سَأَلتُمُوهُنَّ مَتَاعاً فَاسأَلوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ». یعنى اگر از آنها متاع و کالاى مورد نیازى مطالبه می کنید از پشت پرده از آنها بخواهید.

3-   فلسفه حجاب و پوشش اسلامی چیست؟

فلسفه پوشش اسلامى به نظر ما چند چیز است: بعضى از آنها جنبه روانى دارد و بعضى جنبه خانه و خانوادگى، و بعضى دیگر جنبه اجتماعى، و بعضى مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگیرى از ابتذال او.

حجاب در اسلام از یک مسأله کلى‏تر و اساسى‏ترى ریشه مى‏گیرد و آن این است که اسلام مى‏خواهد انواع التذاذهاى جنسى، چه بصرى و لمسى و چه نوع دیگر، به محیط خانوادگى و در کادر ازدواج قانونى اختصاص یابد؛ اجتماع منحصراً براى کار و فعالیت باشد. برخلاف سیستم غربى عصر حاضر که کار و فعالیت را با لذت جویی هاى جنسى به هم مى‏آمیزد، اسلام مى‏خواهد این دو محیط را کاملاً از یکدیگر تفکیک کند. اکنون به شرح چهار قسمت فوق مى‏پردازیم:

1 - آرامش روانى:

نبودن حریم میان زن و مرد و آزادى معاشرت هاى بى بندوبار، هیجان ها و التهاب هاى جنسى را فزون مى‏بخشد و تقاضاى سکس را به صورت یک عطش روحى و یک خواست اشباع نشدنى در مى‏آورد. غریزه جنسى، غریزه‏اى نیرومند، عمیق و دریا صفت است، هر چه بیشتر اطاعت شود سرکش‏تر مى‏گردد، همچون آتش که هر چه به آن بیشتر خوراک بدهند، شعله ورتر مى‏شود. براى درک این مطلب به دو چیز باید توجه داشت:

 اول: تاریخ همانطورى که از آزمندان ثروت یاد مى‏کند که با حرص و آزى حیرت‏آور در پى گرد آوردن پول و ثروت بوده‏اند و هرچه بیشتر جمع مى‏کرده‏اند حریص تر مى‏شده‏اند، همچنین از آزمندانى در زمینه مسائل جنسى یاد مى‏کند که این ها نیز به هیچ وجه از نظر حس تصرف و تملکِ زیبارویان در یک حدى متوقف نشده‏اند. صاحبان حرمسرا ها و در واقع همه کسانى که قدرت استفاده داشته‏اند، چنین بوده‏اند.

دوم: هیچ فکر کرده‏اید که حس «تغزل» در بشر چه حسى است؟ قسمتى از ادبیات جهان، عشق و غزل است. در این بخش از ادبیات، مرد، محبوب و معشوق خود را ستایش مى‏کند، به پیشگاه او نیاز مى‏برد، او را بزرگ و خود را کوچک جلوه مى‏دهد. من نمى‏خواهم ادعا کنم که تمام عشقها جنسى است و هم، هرگز نمی گویم که حافظ و سعدى و سایر غزل سرایان صرفاً از زبان غریزه جنسى سخن گفته‏اند. این مبحث، مبحث دیگرى است که جداگانه باید بحث شود. ولى قدر مسلّم این است که بسیارى از عشق ها و غزلها، عشق و غزلهایى است که مرد براى زن داشته است. همین قدر کافى است که بدانیم توجه مرد به زن یا به صورت حرص و آز و تنوع پرستى در می آید و یا به صورت عشق و غزل.

به هر حال اسلام به قدرت شگرف این غریزه آتشین توجه کامل کرده و تدابیرى براى تعدیل و رام کردن این غریزه اندیشیده است و در این زمینه هم براى زنان و هم براى مردان، تکلیف معین کرده است. یک وظیفه مشترک که براى زن و مرد، هر دو، مقرر فرموده مربوط به نگاه کردن است: «قُل لِلمُؤمنینَ یَغُضُّوا مِن أَبصَارِهِم وَ یَحفَظُوا فُرُوجَهُم»...«قُل لِلمُؤمِنَاتِ یَغضُضنَ مِن أَبصَارِهِنّ وَ یَحفَظنَ فُرُوجَهُنَّ». خلاصه این دستور این است که زن و مرد نباید چشم چرانى کنند، نباید به قصد لذت بردن به یکدیگر نگاه کنند. یک وظیفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن این است که بدن خود را از مردان بیگانه پوشیده دارند و به هیچ وجه و هیچ صورت و با هیچ شکل و رنگ و بهانه‏اى کارى نکنند که موجبات تحریک مردان بیگانه را فراهم کنند. میل به خودنمایى و خودآرایى مخصوص زنان است. این زن است که به حکم طبیعتِ خاصِ خود، مى‏خواهد دلبرى کند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به خود اسیر سازد. لهذا انحراف تبرج و برهنگى از انحراف هاى مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براى آنان مقرر گردیده است.

2 - استحکام پیوند خانوادگى:

شک نیست که هر چیزى که موجب تحکیم پیوند خانوادگى و سبب صمیمیت رابطه زوجین گردد، براى کانون خانواده مفید است و در ایجاد آن باید حداکثر کوشش مبذول شود. و بالعکس هر چیزى که باعث سستى روابط زوجین و دلسردى آنان گردد به حال زندگى خانوادگى زیانمند است و باید با آن مبارزه کرد.

 اختصاص یافتن استمتاعات و التذاذهاى جنسى به محیط خانوادگى و در کادر ازدواج مشروع، پیوند زن و شوهرى را محکم مى‏سازد و موجب اتصال بیشتر زوجین به یکدیگر مى‏شود. فلسفه پوشش و منع کامیابى جنسى از غیر همسر مشروع، از نظر اجتماع خانوادگى این است که همسر قانونىِ شخص از لحاظ روانى عامل خوشبخت کردن او به شمار برود، در حالى که در سیستم آزادى کامیابى، همسر قانونى از لحاظ روانى یک نفر رقیب و مزاحم و زندانبان به شمار مى‏رود و در نتیجه کانون خانوادگى براساس دشمنى و نفرت پایه‏گذارى مى‏شود.

 ازدواج در قدیم پس از یک دوران انتظار و آرزومندى انجام مى‏گرفت و به همین دلیل زوجین یکدیگر را عامل نیکبختى وسعادت خود مى‏دانستند، ولى امروز دلیلى براى آن اشتیاق ها وجود ندارد. معاشرتهاى آزاد و بى‏بندوبار پسران و دختران، ازدواج را به صورت یک وظیفه و تکلیف و محدودیت در آورده است که باید آن را با توصیه‏هاى اخلاقى و یا احیاناً  با اعمال زور بر جوانان تحمیل کرد. در سیستم روابط آزاد جنسى، پیمان ازدواج به دوران آزادى دختر و پسر خاتمه مى‏دهد و آنها را ملزم مى‏سازد که به یکدیگر وفادار باشند و در سیستم اسلامى به محرومیت و انتظار آنان پایان مى‏بخشد. سیستم روابط آزاد اولاً موجب مى‏شود که پسران تا جایى که ممکن است از ازدواج و تشکیل خانواده سر باز زنند و فقط هنگامى که نیروهاى جوانى و شور و نشاط آنها رو به ضعف و سستى مى‏نهد، اقدام به ازدواج کنند و در این موقع زن را فقط براى فرزند زادن و احیاناً براى خدمتکارى و کلفتى بخواهند، و ثانیاً پیوند ازدواج هاى موجود را سست مى‏کند و سبب مى‏گردد به جاى اینکه خانواده بر پایه یک عشق خالص و محبت عمیق استوار باشد و هر یک از زن و شوهر همسر خود را عامل سعادت خود بداند، برعکس، به چشم رقیب و عامل سلب آزادى و محدودیت ببیند و چنانکه اصطلاح شده است یکدیگر را زندانبان بنامند.

3 - استوارى اجتماع:

کشانیدن تمتعات جنسى از محیط خانه به اجتماع، نیروى کار و فعالیت اجتماع را ضعیف مى‏کند. برعکس آنچه که مخالفین حجاب خرده‏گیرى کرده‏اند و گفته‏اند: حجاب موجب فلج کردن نیروى نیمى از افراد اجتماع است؛ بى حجابى و ترویج روابط آزاد جنسى موجب فلج کردن نیروى اجتماع است. آنچه موجب فلج کردن نیروى زن و حبس استعدادهاى او است، حجاب به صورت زندانى کردن زن و محروم ساختن او از فعالیت هاى فرهنگى و اجتماعى و اقتصادى است و در اسلام چنین چیزى وجود ندارد. اسلام نه مى‏گوید که زن از خانه بیرون نرود و نه مى‏گوید حق تحصیل علم و دانش ندارد - بلکه علم و دانش را فریضه مشترک زن و مرد دانسته است - و نه فعالیت اقتصادى خاصى را براى زن تحریم مى‏کند. اسلام هرگز نمى‏خواهد زن، بیکار و بیعار بنشیند و وجودى عاطل و باطل بار آید. پوشانیدن بدن به استثناء وجه و کفین مانع هیچ گونه فعالیت فرهنگى یا اجتماعى یا اقتصادى نیست. آنچه موجب فلج کردن نیروى اجتماع است آلوده کردن محیط کار به لذتجویی هاى شهوانى است.

 آیا اگر مردى در خیابان و بازار و اداره و کارخانه و غیره با قیافه‏هاى محرک و مهیج زنان آرایش کرده، دائماً مواجه باشد، بهتر سرگرم کار و فعالیت مى‏شود یا در محیطى که با چنین مناظرى روبرو نشود!؟

 حقیقت این است که این وضع بی حجابىِ رسوا، از مختصات جامعه‏هاى پلید سرمایه‏دارى غربى است و یکى از نتایج سوء پول پرستى‏ها و شهوترانی هاى سرمایه‏داران غرب است؛ بلکه یکى از طرق و وسائلى است که آنها براى تخدیر و بی حس کردن اجتماعات انسانى و در آوردن آنها به صورت مصرف کننده اجبارى کالاهاى خودشان به کار مى‏برند.

4 - ارزش و احترام زن:

مرد به طور قطع، از نظر جسمانى بر زن تفوق دارد. از نظر مغز و فکر نیز تفوق مرد لااقل قابل بحث است. زن در این دو جبهه در برابر مرد قدرت مقاومت ندارد، ولى زن از طریق عاطفى و قلبى همیشه تفوق خود را بر مرد ثابت کرده است. حریم نگه‏داشتن زن میان خود و مرد یکى از وسائل مرموزى بوده است که زن براى حفظ مقام و موقع خود در برابر مرد از آن استفاده کرده است. اسلام زن را تشویق کرده است که از این وسیله استفاده کند. اسلام مخصوصاً تأکید کرده است که زن هر اندازه متین‏تر و با وقارتر و عفیف تر حرکت کند و خود را در معرض نمایش براى مرد نگذارد، بر احترامش افزوده مى‏شود. قرآن کریم پس از آنکه توصیه مى‏کند زنان خود را بپوشانند مى‏فرماید: «ذَلِکَ أَدنَى أَن یُعرَفنَ فَلا یُؤذَینَ» یعنى این کار براى اینکه به عفاف شناخته شوند و معلوم شود خود را در اختیار مردان قرار نمى‏دهند، بهتر است و در نتیجه، دورباش و حشمت آنها مانع مزاحمت افراد سبک سر مى‏گردد.

مسأله حجاب، ص 72، صدرا، چاپ هشتادونهم، 1389، تهران

  • ۹۳/۰۲/۳۰

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی