صالحین رستم‌آباد

پایگاه مقاومت بسیج محمد رسول الله رستم اباد

صالحین رستم‌آباد

پایگاه مقاومت بسیج محمد رسول الله رستم اباد

۲۶ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

سرّ نیاز انسان به انبیاء

| شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۱۱ ق.ظ

در میان همه موجوداتى که در طبیعت موجود هستند انسان اختصاصاتى دارد که سایر موجودات ندارند.

- انسان یک مرتبه باطن، یک مرتبه عقلیّت، یک مرتبه بالاتر از مرتبه عقل در انسان به قوه هست. از اوّل در سرشت انسان هست که این انسان از عالم طبیعت سیر مى‏کند تا برسد به آنجایى که وهم ماها نمى‏تواند برسد، و همه اینها محتاج به تربیت است.

همانطور که تربیت‏هاى مناسب با طبیعت هست، تربیت‏هاى مناسب با مراتب دیگرش هم هست که بعضى‏هایش را بشر مى‏تواند مطلع بشود و بعضى‏هایش را و بیشترش را بشر نمى‏تواند مطلع بشود.

اطّلاع را خداى تبارک و تعالى دارد و بعث انبیا براى این است که این بشر این چیزهایى را که اطلاع ندارد، این مراتب از انسانیّت را که خود بشر مطلّع نیست و کیفیت تربیت را تا اطّلاع بر خود درد و دوا نباشد نمى‏شود معالجه کرد انبیاء آمدند تا این انسان را به آن مراتبى که کسانى دیگر، علماى طبیعت نمى‏توانند این مراتب را اطّلاع پیداکنند و انسان را تربیت کنند، این مراتب را تربیت بدهند و نمو و مورد ارتقاء بدهند.

تمام علماى طبیعت به هر مرتبه‏اى که برسند، آخر ادراکاتشان ادراکات همین خصوصیات عالم طبیعت است. از عالم طبیعت به ماوراى عالم طبیعت که آن عالم با این عالم در موجودیّت شبیه‏اند والاّ در مرتبه وجود آنجا خیلى بالاتر از اینجاست، و ما الآن خواب هستیم و آنجا را الآن با این چشم طبیعى نمى‏توانیم ببینیم، چون انسان قابلیّت این را دارد که تربیت بشود و آن مراتب مافوق طبیعت را هم پیدابکند، و کسى نیست که به انسان این نحو تربیت را بکند، خداى تبارک و تعالى‏ انبیاء را مأمور فرمودند که اینها بیایند و تربیت کنند این انسان را که برسد به آن مراتب مافوق طبیعت و هر چیزى که در آن قابلیّت هست فعلیّت پیداکند و تربیت یک تربیت الهى بشود.

(صحیفه نور، ج‏2، ص‏231)

  • ۰ نظر
  • ۰۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۱۱

آیا «حق حکومت» مختص خداست؟

| جمعه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۴۵ ب.ظ

حکومت به خاطر ولایتى است که حاکم بر جان و مال انسان‏ها، دارد و چون تمام انسان‏ها در پیشگاه خدا یکسانند، از این جهت هیچ‏کس بر هیچ‏کس، با لذات چنین حقى و ولایتى ندارد مگر خداى بزرگ که همه چیز انسان، از جان و مالش، مخلوق او است، و یا آن گروه که خداوند به آنان، ولایت دهد و آنان را والیان و حاکمان قانونى خود معرفى کند.
بنابراین باید گفت حکومت به معنى «داشتن ولایت و حق دادن فرمان» از آن خدا است، و یکى از مراتب توحید به شمار میرود و حقیقت «توحید در حکومت»، این است که تنها او را حاکم بر مال و جان بشر بدانیم و بس.

  • ۰ نظر
  • ۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۴۵

شن‌ها مأمور خدا بودند...

| جمعه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۲۷ ب.ظ

امام خمینی (ره):

آنهایی که توجه به معنویات ندارند و به این غیب ایمان نیاورده‌اند
نباید بیدار شوند؟!

چه کسی هلیکوپترهای آقای کارتر را که می‌خواستند به ایران یایند ساقط کرد؟
ما ساقط کردیم؟! شن‌ها ساقط کردند؛
شن‌ها مأمور خدا بودند...



اینفوگرافی و مستند در ادامه مطلب

  • ۱ نظر
  • ۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۲:۲۷

جامعیت انسان‏

| جمعه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۰۱ ق.ظ

انسان یک موجود جامع هست، نه یک موجود یک بُعدى یا دو بُعدى.
موجودات دیگر بعضى‏شان یک بعدى‏‌اند، بعضى دو بُعدى. بعضى چند بعدى‏‌اند، لکن همه ابعاد وجود در سایر موجودات نیست، فقط انسان هست در بین همه موجودات که یک موجود چندین بعدى است که براى هر بُعدش احتیاجاتی دارد.

مکتب‏هائى که در عالم طبیعت هست، هر مکتبى را به استثناى مکتب اسلام که ملاحظه کنید یک مکتب مادى است که انسان را حیوان تصّور کرده‌‏است، یک موجودى که همان خوردن و خوابیدن است، منتهى بهتر خوردن و بهتر خوابیدن.

حیوانات هم مشترکند با ما در خوراک خوردن و خوابیدن، لکن این مکتب‏ها مى‏‌خواهند انسان را یک حیوانى که ‏اینطور ادراک کرده‌‏اند، از انسان که این هم مثل سایر حیوانات هست که تمام چیزهائى و رشدهایى که دارد در همان ادراکات و امور مادى دور مى‏زند، اسم آن را گفته‌‏اند امور عینى، خیال مى‏کنند که امر عینى عبارت از همین عالم طبیعت است، و حال اینکه عوالم دیگرى هست که اینها ادراکش نکرده‏‌اند و آنها عوالم عینى بیشتر، یعنى از عینیّت بیشتر حظ دارند تا عالم طبیعت.

عالم طبیعت در آخر موجودات عالم وجود واقع شده‏‌است، یعنى منتهى‏‌الیه عالم.
عالم وجود، عالم طبیعت است، پست‌‏ترین عالم‏‌ها عالم طبیعت است و اینطور نیست که انسان فقط خودش باشد و همین طبیعت و مرتبه‌‏اى نداشته باشد. انسان مراتب دارد. آن کسى که رفته سراغ آن مرتبه انسان و از این مراتب غافل شده‌‏است، اشتباه کرده‏‌است، آن کسى که چسبیده است به آن عالم ماده و مرتبه طبیعت را دیده و غافل از ماوراء الطبیعة است این هم اشتباه کرده است.

(صحیفه نور، ج‏2، ص‏54)

  • ۲ نظر
  • ۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۱:۰۱

بیانات حضرت امام خامنه‌ای | 1393/01/31

| جمعه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۹:۰۴ ق.ظ

بیانات حضرت امام خامنه‌ای

در دیدار جمعى از مداحان اهل بیت علیهم‌السلام

1393/۰۱/31

  • ۰ نظر
  • ۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۹:۰۴

شمشیر اختلاف

| جمعه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۸:۲۱ ق.ظ

«یک شمشیر در دست دشمنان ما، همین اختلافات مذهبى [شیعه و سنی] است. علنى کردن اختلافات، صریح کردن مخالفتهاى اعتقادى، به زبان آوردن مطالبى که کینه‌ها را برمى‌افروزد، یکى از وسایلى است که دشمن ما از آن بیشترین استفاده را دارد میکند. ... کارى نکنیم که دشمن را در مقصودى که دارد، موفّق بکند؛ شمشیر دشمن را تیز بکند.»

امام خامنه‌ای - 31 فروردین 1393

  • ۱ نظر
  • ۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۸:۲۱

راهنمای اهداف تربیتی | ۶ تا ۹ سالگی

| پنجشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۳:۱۰ ب.ظ

... ویژه والـدین و مـربیان ...

709995631222476014.jpg


۱- از نظر اعتقادی باید:

  • بداند آفریدگاری دارد که او را دوست دارد.
  • پیامبران را به عنوان فرستادگانی از سوی  خدا قبول داشته باشد.
  • با انبیاء اولوالعزم آشنا بوده و نام آنها را به یاد داشته باشد.
  • مشخصات ظاهری ائمه معصومین(ع) مانند نام، لقب، کنیه، مادر و پدر را بلد باشد.
  • بین کارهای خوب و بد تفاوت قائل بوده و با مفهوم خوبی و بدی آشنا شده باشد.
  • بداند امام زمان(عج) امام آخر او بوده و ایشان از نظر ها غائبند.
  • با برخی مظاهر «نظم» در جهان طبیعت به عنوان نعمت های خدا آشنا باشد.
  • بداند ملاک موفقیت و عدم موفقیت انسان ها، اطاعت از خدا، پیامبر (ص) و ائمه معصومین(ع) است.

  • ۰ نظر
  • ۰۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۵:۱۰

بصیرت داشتن در امور

| پنجشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۲:۵۵ ب.ظ

امام صادق(ع):
کسیکه بدون بصیرت و آگاهى کارى انجام دهد،
مانند رهگذرى است که از بیراهه میرود و هر چه سریعتر برود، از راه بیشتر دور می‌گردد.


  • ۰ نظر
  • ۰۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۴:۵۵

«بیم از تشکیل حکومت» چرا؟!

| پنجشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۲۹ ب.ظ

در میان نحله‌های فکری موجود، گروهى هستند که از تشکیل هر نوع حکومت جلوگیرى کرده و با آن مخالفت مى‏ورزند، و برخى از آنان «تز» نامعقول خود را در قالب قانون فلسفى مى‏ریزند و وجود حکومت را براى بشر، فقط تا مدتى ضرورى مى‏پندارند.

اکنون ما پیرامون اندیشه ‏هاى این گروه سخن میگوییم:

1. مارکس و همفکران او لزوم وجود دولت را تا آن‏جا که اختلاف طبقاتى در میان است ضرورى مى‏دانند و معتقدند پس از گسترش کمونیسم در سرتاسر جهان دولت باید از میان برود.
نقد: این سخن، پندارى بیش نیست، و برترى‏طلبى انسان و فزون‏خواهى او، منحصر به مسائل اقتصادى و امور مادى نیست که در صورت محو اختلاف طبقاتى مایه‏ نزاع و جدال از بین برود بلکه براى جلوگیرى از جاه‏طلبى و خودخواهى‏ها، وجود حکومت لازم و ضرورى است، هرچند اختلاف طبقاتى در کار نباشد.

2. گروهى که در پى جرم و جنایت و فساد و هوسرانى هستند محیطهاى هرج‏ومرج و بى‏نظمى و ناامنى به نفع آنان تمام مى‏شود، و پیوسته مى‏خواهند، از آب گل‏آلود ماهى بگیرند، این گروه از بردن نام حکومت و دولت، نام قوه مجریه و قضائیه، سخت خائف و بیمناکند، زیرا مى‏دانند که وجود نظم، مانع از جرم و جنایت و تجاوز و شرارت‏هاى آنها مى‏گردد و به خودکامگى آنان پایان مى‏بخشد.

3. گروهى که از شنیدن لفظ دولت و حکومت به یاد حکومت‏هاى زورگو و خودکامه مى‏افتند که پیوسته در خدمت اقویا بوده و جز مکیدن خون ملت، و غارت کردن اموال عمومى هدف دیگرى نداشتند. هر موقع انسان به یاد سلول‏ها و سیاه چال‏هاى زندان‏هاى ایران مى‏افتد که این سلطه‏ گراها براى جوانان ملت و آزادى خواهان درست کرده بودند و روز و شب جز شکنجه و سرکوب فرزندان ملت، کارى نداشتند، یک نوع تنفر از دولت و حکومت به وى دست مى‏دهد، و مى‏پندارد که حکومت کردن جز با این روش‏ها امکان ندارد.
اگر این گروه از ویژگى‏هایى که قرآن براى حکومت‏ها صالح‏ یادآور مى‏شود اطلاع داشتند، هرگز همه را به یک چوب نمى‏راندند و از حکومت‏هاى صالح استقبال مى‏کردند.

4. گروهى روشنفکر که به آزادى‏هاى فردى بیش از حد معقول بها مى‏دهند و تصور مى‏کنند که وجود دولت، مزاحم حریت و آزادى است، این گروه «لاابالیگرى» را از آزادى‏هاى معقول و مشروع باز نشناخته‏اند. در حکومت‏هاى صالح هیچ نوع محدودیتى براى آزادى‏هاى فردى معقول و خرد پسند وجود ندارد، و قدرت سیاسى جز دفاع از حریم حق و شکوفا ساختن استعداها، هدف دیگرى نخواهد داشت. زیرا حاکم در حکومت‏هاى صالح یا از جانب خدا، مبعوث است و یا برگزیده و لااقل پذیرفته شده مردم مى‏باشد.

  • ۰ نظر
  • ۰۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۳:۲۹

آسمانی‌های زمین... | 2

| پنجشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۲۱ ب.ظ

شهید محمد بروجردی

 شوخ طبعی، صمیمیت و روابط بی پرده، ساده زیستی و مردمی بودن 


با موتورگازی می‌آمد کمیته.
سر و کله اش که پیدا می‌شد، تیکه بود که دوستان بارش می‌کردند.

 -  
آقابروجردی، پارکینگ ماشین های ضدگلوله اون طرفه، برو اون جا پارکش کن.
 -  
حیفه این رو سوار می‌شین ها. می‌دونی یک خط بیفته به ش چی میشه؟
 -  
حاجی بده ببرم روش چادر بکشم آفتاب نخوره، حیفه.

 
موتور را داده بود دست این آخری؛ گفته بود «بارک الله، فقط بپاها. ما همین یه وسیله رو داریم.»

  • ۰ نظر
  • ۰۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۲:۲۱