سرّ نیاز انسان به انبیاء
در میان همه موجوداتى که در طبیعت موجود هستند انسان اختصاصاتى دارد که سایر موجودات ندارند.
- انسان یک مرتبه باطن، یک مرتبه عقلیّت، یک مرتبه بالاتر از مرتبه عقل در انسان به قوه هست. از اوّل در سرشت انسان هست که این انسان از عالم طبیعت سیر مىکند تا برسد به آنجایى که وهم ماها نمىتواند برسد، و همه اینها محتاج به تربیت است.
همانطور که تربیتهاى مناسب با طبیعت هست، تربیتهاى مناسب با مراتب دیگرش هم هست که بعضىهایش را بشر مىتواند مطلع بشود و بعضىهایش را و بیشترش را بشر نمىتواند مطلع بشود.
اطّلاع را خداى تبارک و تعالى دارد و بعث انبیا براى این است که این بشر این چیزهایى را که اطلاع ندارد، این مراتب از انسانیّت را که خود بشر مطلّع نیست و کیفیت تربیت را تا اطّلاع بر خود درد و دوا نباشد نمىشود معالجه کرد انبیاء آمدند تا این انسان را به آن مراتبى که کسانى دیگر، علماى طبیعت نمىتوانند این مراتب را اطّلاع پیداکنند و انسان را تربیت کنند، این مراتب را تربیت بدهند و نمو و مورد ارتقاء بدهند.
تمام علماى طبیعت به هر مرتبهاى که برسند، آخر ادراکاتشان ادراکات همین خصوصیات عالم طبیعت است. از عالم طبیعت به ماوراى عالم طبیعت که آن عالم با این عالم در موجودیّت شبیهاند والاّ در مرتبه وجود آنجا خیلى بالاتر از اینجاست، و ما الآن خواب هستیم و آنجا را الآن با این چشم طبیعى نمىتوانیم ببینیم، چون انسان قابلیّت این را دارد که تربیت بشود و آن مراتب مافوق طبیعت را هم پیدابکند، و کسى نیست که به انسان این نحو تربیت را بکند، خداى تبارک و تعالى انبیاء را مأمور فرمودند که اینها بیایند و تربیت کنند این انسان را که برسد به آن مراتب مافوق طبیعت و هر چیزى که در آن قابلیّت هست فعلیّت پیداکند و تربیت یک تربیت الهى بشود.
(صحیفه نور، ج2، ص231)