صالحین رستم‌آباد

پایگاه مقاومت بسیج محمد رسول الله رستم اباد

صالحین رستم‌آباد

پایگاه مقاومت بسیج محمد رسول الله رستم اباد

۳۶ مطلب با موضوع «محتــوا و درسـنامه» ثبت شده است

سیره شهدا | 1

| يكشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۳، ۰۸:۰۱ ق.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۶ آذر ۹۳ ، ۰۸:۰۱

سیره شهدا | 2

| يكشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۳، ۰۷:۵۸ ق.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۶ آذر ۹۳ ، ۰۷:۵۸

سیره حضرت محمد (ص ) | دوره 1

| شنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۳، ۰۸:۱۲ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۱۵ آذر ۹۳ ، ۲۰:۱۲

قضا و قدر چیست؟

| شنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۵۸ ب.ظ

1- معناى قضا: آیا تاکنون اسم قاضى را شنیدهاید؟ مثلا مىگویند فلانى قاضى دادگسترى است. آیا مىدانید کار قاضى چیست و چرا به او قاضى مىگویند؟ کار قاضى این است که وقتى بین دو نفر مشکل یا دعوایى پیش مىآید به او مراجعه مىکنند و او حق را به یک طرف، که حق با اوست مىدهد و دعوا را خاتمه مىبخشد. پس چون قاضى دعوا را فیصله مىبخشد ، تمام مىکند و خاتمه مىبخشد به او قاضى مىگویند.

با مثال که متوجه شدید که معناى قضا: فیصله بخشیدن به کار و تمام کردن مىباشد. حال وقتى مىگویند قضاى الهى بر چیزى تعلق گرفته، به این معناست: که خداوند این گونه حکم کرده که آن چیز با علتهاى خودش به گونهاى خاص ایجاد مىشود و حتمى شود؛ مثلا قضا و قدر الهى بر این تعلق گرفته که اگر کسى به آتش دست بزند دست او بسوزد، اگر کسى خودش را از بلندى پرتاب کندت صدمه ببیند، آسمانهاى هفت گانه در دو روز (دو دوره) خلق شوند و اما وقتى مىگویند قضاى الهى بر این تعلق گرفته که جز او را پرستش نکنید؛ یعنى حکم و دستور خداوند بر این تعلق گرفته است.

2- معناى قدر؛ قدر به معناى تقدیر کردن و اندازه گرفتن است وقتى مىگویند قدر الهى، یعنى خدا قدر و اندازه هر چیز را مشخص کرده است و قدر الهى بر این تعلق گرفته که سال 365 روز باشد. در حوادثى هم که اتفاق مىافتد قدر الهى بر این تعلق گرفته است که اگر علتها فراموش شود، نتیجه مورد نظر هم به دست آید؛ مثلااگر کسى بیمار شود و دارویى که براى همان بیمارى وجود دارد مصرف کند و خوب شود، خوب شدن شخص مطابق قضا و قدر الهى است، چون خداوند این گونه تقدیر کرده است که خوردن دارو موجب بهبودى شود. حال اگر مریض دارو مصرف نکرد و بیماریش شدیدتر شد باز هم مطابق قضاوقدر الهى است. 

مسلمان کیست و شرایط مسلمان بودن چیست؟

| چهارشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۵۱ ب.ظ

مسلمان کسى است که بپذیرد: هیچ خدایى جز الله نیست و حضرت محمد (صلی‌الله علیه وآله) پیامبر خدا است. کسى که این دو را قبول داشته باشد و به زیان هم اقرار کند، مسلمان است.

اسلام مانند سواد داشتن است که داراى درجاتى است؛ کسى که سواد خواندن و نوشتن بلد باشد با سواد است و کسى هم که داراى درجه دکترى باشد باز هم باسواد است. اما درجه این دو با هم برابر است؟ درجات اسلام نیز همین طور است.

چنان که اسلام را می‌توان به اسلام ظاهرى و اسلام واقعى تقسیم کرد.

از شرایط مهم مسلمان واقعى بودن دو چیز است:

1. عقیده و ایمان؛ یعنى عقیده داشتن به خداوند و صفت‏هاى نیک او، ایمان به نبوت پیامبران به ویژه حضرت محمد (صلى‏الله علیه وآله) عقیده به قیامت، بهشت، جهنم و... .

2. عمل، یعنى اگر کسى عقیده‌‏اش کامل باشد، ولى به دستورهاى خدا و پیامبر (صلى‏الله علیه وآله) عمل نکند، مسلمان واقعى نیست؛ مثلا اگر کسى زکات ندهد مسلمان واقعى نیست.

 

چرا ادعا میکنیم دین اسلام کامل‌ترین دین است؟

| يكشنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۶ ب.ظ

دین اسلام جامع است؛ یعنى براى تمام امور ما انسانها برنامهریزى کرده است؛ از روابط شخصى ما با خدا گرفته تا روابط اجتماعى، خانوادگى، اقتصادى و...، در حالى که دینهاى دیگر این جامعیت را ندارد.

اینکه در قرآن کریم در برخی از موارد می‏فرماید: ما آفریدیم چند دلیل دارد که دو دلیل آن را برایتان می‏نویسم:

1. اگر بخواهید با معلم یا پدر و مادرتان صحبت کنید می‏گویید تو یا شما؟ روشن است که نمی‏گویید تو بلکه برای احترام معلم می‏گویی شما فرمودید. پس ما در برخی از موارد برای احترام و بزرگ داشت دیگران از ضمیرها و فعل‏های جمع استفاده می‏کنیم. هر چند کسی که با او سخن می‏گوییم یک نفر بیشتر نباشد.

در مورد خدای بزرگ نیز به خاطر عظمت پروردگار در برخی از موارد از ضمیر جمع استفاده شده و ماآمده است. مگر با عظمت‏تر و بزرگتر از خداوند، کسی یافت می‏شود؟

2. در برخی از موارد که افراد دیگری هم در کاری همکاری کرده‏اند، گوینده، از ضمیر جمع استفاده می‏کند. فرض کنید در کلاس شما دو تیم تشکیل شده و قرار شده هر تیم یک انشاء بنویسد، تا بهترین انشا انتخاب شود. انشاء به وسیله سرپرست تیم نوشته می‏شود البته اعضا هم نظری داشته باشند، نظر خودشان را می‏گویند و سرپرست تیم، انشا را می‏خواند. وقتی انشا برگزیده منتشر شد سرپرست تیم می‏گوید انشا ما، برگزیده شد و نمی‏گوید انشا من. در مورد خدا نیز چنین است. در برخی از موارد، کارها به فرمان خداوند و به وسیله فرشتگان انجام می‏شود. در این گونه موارد نیز گاهی در قرآن از ضمیر جمع مااستفاده شده؛ مثلا گرفتن جان انسانها با اراده الهی و به وسیله فرشتگان انجام می‏شود؛ چنان که روزی دادن، عذاب کردن و... همگی با اراده الهی و به وسیله فرشتگان انجام می‏پذیرد.

برخی از مفسران در این باره می‏نویسند: آوردن ضمیر ما، برای بیان عظمت و قدرت است، زیرا بزرگان هنگامی که از خود سخن می‏گویند، نه فقط از خود بلکه از مامورانشان نیز خبر می‏دهند و این، کنایه از قدرت، عظمت و وجود فرمان بردارانی در مقابل دستورهای فرمانده است.

نقش ایمان به خدا در زندگى انسان چیست؟

| پنجشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۳، ۱۲:۱۲ ب.ظ

شما اگر وارد منزلى شدید که مى‏دانید این خانه نه صاحبى دارد و نه حسابى، نه دوربینى در کار است و نه کنترلى، هیچ دلیلى براى نظم و دقّت و انضباط در کارهاى شما نیست.

در خانه‌ی رها، ما هم رها هستیم و هرچه ریخت و پاش نکنیم و نفس خود را کنترل کنیم ضرر کرده‌‏ایم، ولى اگر بدانیم که این خانه صاحب و حسابى دارد و تمام رفتار ما زیر نظر اوست، به گونه‏اى دیگر زندگى خواهیم کرد.

اگر ایمان بیاوریم که این هستى، صاحبى دارد به نام خداى حکیم و حسابى در کار است به نام معاد و براى تمام افکار و رفتار و گفتار ما پاداش یا کیفرى هست، ما نیز حساب کار خود را مى‏کنیم و خواسته‏‌هاى نفس سرکش خود را مهار مى‏کنیم. کارهایى را که صاحب خانه نمى‌‏پسندد، انجام نمى‏‌دهیم، زیرا مى‏‌دانیم به حساب تمام کارهاى خیر یا شرّ ما رسیدگى مى‌‏شود.

توحید یعنى چه؟

| دوشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۸ ب.ظ

توحید یعنى اعتقاد به این که هیچ آفریده‌‏اى جز الله وجود ندارد. یکتا پرستى و توحید به دو بخش تقسیم میشود:

1. نظرى یعنى اعتقادى، پس ما باید معتقد باشیم که ذات حق یکى است، در جهان هستى بیش از یک پروردگار وجود ندارد. پروردگارى که عالم، قادر، با اراده، حکیم و... مى‏باشد و اعتقاد به اینکه همه کارهایى که در جهان انجام مى‏شود بااراده و خواست الهى مى‏باشد و هر چه خدا بخواهد همان مى‏شود.

2. توحید عملى یعنى توحید در عبادت، پس ما باید تنها خدا را بپرستیم و معتقد شویم هیچ معبودى جزالله نیست و این معناى لا اله الا الله است.

برای مطالعه مطالب بیشتر، مى‏توانید به مجموعه آثار شهید مطهرى، جلد دوم، صفحه 99 تا 100 از انتشارات صدرا مراجعه کنید.

از کجا بفهمـیم که خداوند وجود دارد؟

| شنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۴۷ ب.ظ

فرض کنید در کنار خانه خودتان نسشته‏اید، از عمو یا یکی از اقوام می‏پرسید: این خانه ما را چه کسی ساخته است؟

او در پاسخ می‏گوید هیچ کس! خانه شما خود بخود ساخته شده است. یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود، این جا هیچ خانه‏ای نبود. گرد بادی وزید و پی خانه کنده شد. طوفان شدیدی به پا شد و آجرها از کوره آجر پزی و سیمان‏ها از کارخانه سیمان به این جا پرتاب شدند. باران آمد سیمان ساخته شد باد آجرهارا روی هم چید و... و سقف زده و گچ کاری و لوله کشی شد. در و پنجره‏ها و شیشه هایش نصب شد و خانه خود به خود ساخته شد.

آیا این داستان را باور می‏کنید؟ آیا امکان دارد خانه‏ای بدون بنا و کارگر ساخته شود؟ کتابی بدون نویسنده نوشته شود؟ باغی بدون باغبان کاشته شود؟ کارخانه‏ای بدون مهندسی و... ساخته شود.

وقتی وسایل بسیار کوچکی مانند خانه و کتاب و اتومبیل سواری و... به سازنده نیاز دارد، آیا آسمان و زمین با این عظمت و نظم دقیق، به سازنده نیاز ندارد؟

آیا تا به حال به وجود خودتان فکر کرده‏اید که چه قدر منظم و دقیق است؟ قلب نازنینتان چه قدر بادقت می تپد! اگر تپش قلبتان صد برابر می‏شد چه می‏شد؟ می‏دانید اگر قلبتان در هر دقیقه فقط یک بار می‏تپید چه می‏شد؟! آیا ممکن است چنین قلبی سازنده آگاه نداشته باشد؟ یک بار دیگر به ساختمان بدنتان نگاه کنید و ببینید چه قدر منظم و دقیق هریک از اعضای بدن شما در جای خودش قرار گرفته، چشم در کف پا قرار نگرفته، پاهای انسان روی سرش قرار نگرفته، چشم‏های انسان از کمرش بیرون نزده، دست‏های انسان ده متری آفریده نشده که هنگام راه رفتن به زمین بکشد، اندازه لاله گوش یک متر و نیم نیست، تا آدمی از شر گوشهای خودش فلج می‏شود و... آیا اینها همه‏نشانه هایی از وجود آفریننده‏ای دانا و آگاه نیست؟ آن آفریننده دانا، آگاه، قادر و همیشگی، مهربان و بی نیاز، کسی جز خدا نیست. این نظم و دقت که در ساختمان بدن ما هست در جهان نیز وجود دارد.

خلاصه این که: جهان آفرینش دارای نظم است. نظم جهان نشان دهنده ناظم برای جهان است و خدا نظم دهنده و آفریننده جهان هستی است.

خدای بزرگ و امامان معصوم (علیه السلام) نیز از مردم خواسته‏اند، با مطالعه کتاب آفرینش -که همه صفحه‏های آن با نظم دقیقی طراحی شده است - به وجود خداپی ببرند، از این در بسیاری از موارد به‏گوشه هایی از نظم هستی اشاره کرده‏اند. و به گفته سعدی:

برگ درختان سبز در نظر هوشیار *** هر ورقش دفتری است معرفت کردگار

دلیلی که برایتان نوشتم برهان نظم نام دارد.

برای آگاهی بیشتر پیشنهاد می‏کنم کتاب پایه‏های ایدئولوژی در اسلام را که پاسخ‏های آیت‏الله محمد یزدی هست بخوانید.